۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

یک داستان واقعی!


اين يک داستان واقعي است که در ژاپن اتفاق افتاد .و توجه همه مردم دنیا رو جلب کرد:
شخصي ديوار خانه اش را براي نوسازي خراب مي کرد. خانه هاي ژاپني داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند. اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود. دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد متعجب شد؛ اين ميخ ۵سال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود!!!


چه اتفاقي افتاده؟ در يک قسمت تاريک بدون حرکت، مارمولک ۵سال در چنين موقعيتي زنده مانده!!!


چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است. متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد. در اين مدت چکار مي کرده؟ چگونه و چه غذایی مي خورده؟


همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد در کمال ناباوری مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد!!!


مرد شديدا منقلب شد.۵ سال مراقبت. چه عشقي! چه عشق قشنگي!!!


اگر موجود به اين کوچکي بتواند عشقی به اين بزرگي داشته باشد پس تصور کنيد ما تا چه حد مي توانيم عاشق شويم، اگر سعي کنيم ...


هیچ نظری موجود نیست: