در دلم جز مهر تو دلدار نيست
جز غم زيباي تو غمخوار نيست.
مهر اغيار از درون ، بيرون كنم
در وجودم ذره ای اغيار نيست.
عاقبت روزی تمام تو شوم
تا بداني كه منی در كار نيست.
قصه ی تلخ دلم را گوش كن :
«دست من در گردن آن يار نيست.»
خوب يادم هست ، بغضی آشنا
در جهان سنگينتر از اين ، بار نيست.
در تمام لحظه های زندگي
غير بُغض تو ، مراهمكار نيست.
اين غزلهای پر از سرّ « امير»
شكوه از روی مه دلدار نيست.
امير : 17/6/83
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر